برکه بی حضور سبزت کویره

من وبلاگ قبلیمو میخواااااااااااااااااااااااااااااام

برکه بی حضور سبزت کویره

من وبلاگ قبلیمو میخواااااااااااااااااااااااااااااام

اولین دلتنگی

 

سه-چهار دقیقه سکوت به احترام ورود اولین دلتنگی

می دانم سهمی ار روز آمدنت نخواهم داشت

دیشب جای آخرین نگاهت را ،

در انتهای چشمانم به خاک سپردم

که برای تقدیر اینچنین زخمی

یک علامت سوال ، جواب تمام بودن ها بود

 

من در تو ناتمام مانده ام

که برای گذشت از تمام مرزهای وجودت

باز خوابِ بودنت را دیده بودم

 

خواب دیده بودم

هنوز پشت آن دیوارهای کاه گلی

به بهانه بازی های کودکانه

از من پنهان می شدی

اما پس چرا سهم تو از مستی این دو جام ترک خورده

در پیش من به یادگار است

 

می دانم برای آنوقت مرا در خواب ندیده ای ...

  

                                                                  شعر از رضا فاطمی


سلام به دوستهای خوب و مهربونم که منو برکه رو تنها نمیذارین و منو همیشه شرمنده محبت هاتون میکنین . برای اولین بار از اشعار دیگران در وبلاگم میبینید . تا اینجا همه از خودم بود . البته بازم از نوشته های نچندان قشنگ خودم خواهم گذاشت . فدای همه خوبان . شبنم خانومی.

خوش آمدی


میشنوم صدای نفسهایت نزدیک است

میبینم قامتت را رسیدنت نزدیک است

 

از روز جدائی انگار قرنها گذشته است

از لحظه خداحافظی انگار ثانیه به روز گذشته است

 

حال که می آئی زمان ایستاده است

حال که رسیدنت نزدیکه ثانیه نیز ایستاده است

 

خوشحالم که می آئی خوشحالم

خوشحالم که نزدیکی خوشحالم

 

انتظار دیدنت به آخر میرسد دیدی

به تو گفتم که بر میگردی  دیدی

 

کجایند دشمنانی که به اشکهایم خندیدند

کجایند دشمنانی که به غمهایم خندیدند

 

ببینید اشکهای شادیم را چه مغرورند

ببینید شادیه دلم راه چه مهشورند

 

دیدی ای دل که یار نزد من بازگشت

دیدی ای دل که عشق نزد تو بازگشت

 

دستانم برای در آغوش گرفتنت باز است

لبانم برای بوئیدن و بوسیدنت باز است

 

اون همه انتظار مرگبار چه شرین شد بیکباره

اون همه خواب و خیال حقیقت یافت بیکباره

 

عزیز سفر کرده ام خوش آمدی

مهربان یارم خوش آمدی