چهار شنبه، 2004/06/09 09:58:46 ق.ظ
تمام این بی قراری ها ز یار چه آسان بر باد بی اعتناعی یار شد
تمام این گریه و زاری ها ز دوریش چه آسان انگار بی انگار شد
تمام حسرتهای دلم ز ناکامی آینده ام با تو در کام غمت همگام شد
تمام دلدادگیم به مهرت با زنجیر حقایق چه معصومانه شرمسار شد
تمام غمهای عالم در دلم با زخم عشقت چقدر زیبا همخانه وهمراه شد
تمام محبتهای دلم به تو چه زود برایت بی رنگ و تکرار تکرار شد
تمام عشقم شدی تمام مهر دلم شدی چرا به عشق و دلم پشت پا زدی
تمام آرزویم شدی تمام نداشته ام شدی چرا به سادگی نقش بر آب شدی
تمام شعر غمناک عشقم شدی تمام تنهائیم در شبهای بی نوائیم شدی
تمام باران چشم مستم شدی تمام درد بی درمان عشق ناکامم شدی
تمامه تمامه تمامه تمام شدی
نوشته شده در اه دل خودم
من از هیچ چیز هراسی ندارم
من فقط لازمه که بدونم می تونم نفس بکشم
من چیز زیادی نمی خوام
اما اتفاقا اتفاقا
من کوچکمو جهان خیلی بزرگه
چیزای اطرفم دارن به سرعت حر کت می کنن
دورتادورم پر از چیزه
اما اتفاقا اتفاقا
بودن چه احساسی داره؟
برای من فرق می کنه
آیا من و تو یکی هستیم ؟
من جوانمو آزاد
اما خسته و تنبل
من از باختم دیگه خوابم نمی بره
اما اتفاقا اتفاقا
بودن چه احساسی داره؟
برای من فرق می کنه
آیا من و تو یکی هستیم ؟
آیا تو با من اینجا گریه می کنی ؟
من کوچکمو جهان خیلی بزرگه
من از هیچ چیز هراسی ندارم
بودن چه احساسی داره؟
برای من فرق می کنه
ایامن و تو یکی هستیم؟
سلام شبنمی من.خوشحالم که بازم میتونم اینجا هم ببینمت.قربون احساس پاک و دل مهربونت.برام دعا کن شبنم
سلام عزیزم....وای نمی دونی چقدر خوشحال شدم که برگشتی و چقدر خوشحال شدم که اولین نفرم اینجا!!!!
شعرات مثه همیشه تکه....
با هم برکه رو دوباره برکه میکنیم...
ااااا! به خدا من اولین نفر بودم چی شد پس؟!!!!!
سلام شبنم جون..من خیلی بدم که دیر به دیر بهت سر می زنم...ولی نوشته هات و شعرات همیشه قشنگن...راجع به ترسی که گفتی..بعضی وقتا لازمه...
سلام خانومی... خوشحالم که قفل دل خستتو باز کردن. شبنمی چرا انقدر این فریدو اذیت می کنی؟ هان؟ زندگی در حرکت است اما من پیاده تو سوار ....صبر کن عزیزمممممم
سلام عزیزم:
خوشحالم که دوباره به جمع ما برگشتی و دوباره می نویسی٬ بازم سر میزنم!
موفق باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام ..خیلی قشنگ بود ...بابا جون بروز میکنی خبر بده ... بروزم و منتظرت
روزهء سکوت! از اعصاب خورد کن ترین کارایی که غم به انسان یاد داده! غم معلم بزرگیه، معلمی به وسعت دنیا، با سطح علمی بسیار بالا! وقتایی که حرف نمیزنم، دقیقا میفهمم که سینم سنگین شده، میفهمم که داره میشکنه و خرد کننده شده، میفهمم داره فریاد میزنه که بگو، حرف بزن، داد و بیداد کن و اشک بریز! اما یک حس شیطانی تشویق میکنه آزارش بدم! اذیتش کنم و حرف نزنم! حتی اگه زیر بار سنگینی سکوت خورد بشه، و قطعا میشه! و بقول استاد: حرفهایی هست برای نگفتن!
سلام شبنم گلم .. خوبی آبجی ناز؟؟!... مرسی که بهم سر زدی و منو یکبار دیگه خوشحال کردی و ممنون از اینکه از آپ کردنت منو با خبر کردی ... نوشته ی زیبائی بود .. مال خودت بود گلم ؟؟... مال هر کسی که بود بسیار زیبا و پر احساس بود ... تمام .... راستی منم به زودی آپ می کنم .. آپ کردم خبرت می کنم ... فدات نیما(عروسک)...یاحق
سلام و صد تا سلام به عشقه نازه و قشنگم شبنم عزیزکم دلم واست خیلی تنگ شده یا حق
سلام
بازم مثل همیشه قشنگ بود
برام دعا که دانشگاه قبول شم
دعا شما دخترا زودتر میگیره
سه هفته مونده تا کنکوره بچه های معماری
شب قبل از کنکور منتظرم باش
آرزومند آرزوهات
حامد
* پرواز را به خاطر بسپار ... پرنده ای دیگر در انتظار آموختن است *
تو باید به او هم بیاموزی
«« خانه ای خواهم ساخت ... آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور
ساحت باغچه اش پرز نسیم..حوض ماهی پرآب
قامت پاک درختانش سبز
و تورا خواهم خواند که دراین خانه کنارم باشی
سینه آینه تصویر تورا میجوید ... که درآیی چون نور
تو بدین خانه بیا .. درخیابان امید
کوچه باور سبز .. نبش میدان صبوری
آنجا ... خانه ای خواهی یافت
سردر خانه چراغی روشن .. روی سکویش گلدان گلی
در دل خانه اجاقی دلگرم
با حضور تو درین خانه چه جشنی برپاست
آسمان شب این خانه پر از چشمک و مهتاب و نسیم
ناودانش پر موسیقی آب
ای سرآغاز امید ... تو بدین خانه درآ
من به دیدار تو می اندیشم ... و به آرامش بودن با تو »»
سلام اگه میشه به منم سر بزن
خوشحال می شم بهم سر بزنی
خداحافظ
سلام عزیزززززززززم ...
خانومی خوش اومدی.....خوشحالمون کردی
شعرت معرکه بود........خیلی دلم گرفت خوندمش
یه سری هم به نوشته های من تو این مدت که نبودی بزن نظرتو بهم بگو.....
قربونت
سلام ...خوبی؟؟خیلی ممنونم که به منم سر می زنی ...از خدا ممنونم که اینچنین دوستان خوبی دارم ...به امید دیدار
سلام
تبریک میگم
خوشحالم که اومدی و به این فراغ اینترنتی فیلتری پایان دادی
موفق باشی
راستی چی شد این طراحت من منتظرم
فعلا خداحافظ
سلام شبنم جان . وبلاگ قشنگی داری . قشنگ و با احساس می نویسی . برات بهترین آرزوهارو دارم . موفق باشی :)
سلام ، شعر قشنکی بود:(
موفق باشی!
سلام شبنم جان
شعر جالبی گفته بودی.
عالی و کم نظیر.
اینهمه سر سنگین نباشید. به ما هم سر بزن.
منتظرتم
سلام
ممنون که سرزدی
وبلاگت هم خیلی قشنگه
بازم بیا
بای
سلام خوبی؟
وبلاگ خوشگلی داری
امیدوارم همیشه خنده رو لبات باشه موفق باشی عزیز
بای بای
وبلاگ قشنگی دارید
سلام
من اولین باره به وبلاگ شما سر میزنم
تبریک میگم وبلاگ زیبا جالب و مفیدی دارین
آرزوی موفقیت دارم
یاحق
سلام کجایی؟؟
تو مگو ما را بر آن شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
و همچنین
هزار نقش بر آورد زمانه و نبود یکى
چنان که در آیینه ضمیر ماست
حرف دیگه ای ندارم جز عرض دوستی.
سلام:
مرسی که به من سر میزنی!
شاد و سر بلند باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام....شرمنده حرفم نمیاد....
سلام
بالاخره تونستی وبلاگ تو بروز کنی
اینهمه بی تاملی به اخر رسید
پس از این به بعد منتظر بروز شدن تند به تند تو هستیم
برادر کوچیکت
سلام . دوست خوب . وبلاگت خیلی خیلی عالیه .
قطره مهر ....خیلی کم نیست؟
شوخی میکنم .
نمره وبلاگ شما ۱۷
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
شاد باش و مسرور
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
سلام دوست عزیز... کارت حرف نداشته خسته نباشی ... مخصوصا .. قالبی که انتخاب کردی ....اگه قابل دونستی به ما هم ......یا حق
سلام شبی جونوم امیدوارم حالت خوب باشه و تبریک میگم
خیلی دلم واست تنگ شده بود ..... مرسی از اینکه به من میل میزنی ..... عزیزومی............. قربانت
شاهین.......
سلام خاله فخری من امروز رسیدم و اولین کارم امدن به مهمونی گل و بلبل بود عزیز عالی نوشتی ولی خاله جون یه بار دیگه با دقت بخون یه چیزی زدی که هیچ کس اعتنایی به اون نکرده البته شاید اونا مثل من به نوشته های خاله نگاه نمیکنن مرسی عزیزم بقیه حرفام رو تو اون یکی کانال بهت میگم
بابا ییییییییییییییییی گل نازم
ز تحسینم، خدارا .. لب فرو بند!
نه شعر است این .. بسوزان دفترم را!
مرا شاعر چه میپنداری .. ای دوست
بسوزان این دل خوشباورم را...
مگر احساس گنجد در کلامی؟!
مگر الهام جوشد با سرودی؟!
مگر دریا نشیند در سبویی؟!
مگر پندار گیرد تار و پودی؟!
اگر احساس میگنجید .. در شعر،
بجز خاکستر از دفتر نمیماند!
وگر الهام میجوشید .. با حرف؛
زبان، از ناتوانی در نمیماند!
چرا نمی آپی پس گلم؟!