نگاه اخر


نگاه اخرت رو یادمه وقتی که رفتی

کلام آخرت رو یادمه وقتی که رفتی

 

تو نگاهت هیچی نبود جز سختی و سردی

تو کلامت هیچی نبود جز بی مهری و تلخی

 

بر عکس همیشه این بار پشت سرت ابی نریختم

بر عکس همیشه این بار با رفتنت اشکی نریختم

 

با اومدنت تو قلبم عشق و صفا رو کاشتی

با رفتنت تو قلبم نفرتو غم رو گذاشتی

 

 وقتی خواستم برات اشک بریزم خندم گرفت

 وقتی خواستم خاطراتتو دور بریزم خندم گرفت

 

میدونم واسه تو اشک ریختن گناهه

میدونم خاطراتتو دور ریختن اشتباهه

 

اشکام برام حرمت دارن تو نداری

خاطراتم برام ارزش دارن تو نداری

 

تو مگه واسه من ارزش قائل شدی که من بشم

تو مگه واسه دل من حرمت قائل شدی که من بشم

 

واسه چی گریه کنم؟ واسه مهر ومحبت نداشتت؟

واسه چی زندگیمو برزخ کنم؟ واسه عشق پاک نداشتت؟

 

آخرم نفهمیدم من برای تو چی بودم

آخرم نفهمیدی تو برای من چی بودی

 

تا کی میخوای فقط بیای و گذر کنی

تا کی میخوای فقط بری و سفر کنی

 

معلومه اصلا از این زندگی چی میخوای

معلومه اصلا از این همه سفر چی میخوای

 

منو بگو با کی دارم حرف میزنم

منو بگو از کی دارم حرف میزنم

 

تو نه میدونی کی هستی یا کی باشی

تو نه میدونی چی هستی یا چی باشی

 

تو از هر چیز خوبشو اما کمشو میفهمی

تو از هر کس عشقشو اما کمشو میفهمی

 

نه تو دل نداری تو مثل سنگی
 نه تو مهر نداری تو مثل مرگی

 

دیگه برو برو تو واسه همیشه

دیگه برو برو با تو موندن نمیشه

 

دیگه میخوام فراموشت کنم مثل خودت

دیگه میخوام سفر کنم برم مثل خودت