کاش میشد از عشق به خوبی گفت
کاش میشد از عشق ناله نکرد
کاش میشد که عشق حقیقت داشت لیلی حقیقت داشت مجنون واقعی بود کاش میشد عشق تعبیر رسیدن و خوشبخت زیستن بود
تعبیر من از عشق میدونی چیه؟ پس خوب گوش کن :
عشق یعنی یک لحظه فرو ریختن دل در تلاقی دو نگاه
عشق یعنی اوج خواستن؛ یعنی نرسیدن
یعنی حسرت کشیدن؛ یعنی مرداب سادگی
یعنی دل زدن به دریا و رفتن به اعماقش تا انتهای غرق شدن
کاش میشد با غرق شدن عشق بمیره اما !!!!!
عشق اسیرت میکنه و تو رو می کشونه؛ می کشونه؛
می کشونه تا جائی که دیگه نفسی در سینه ات نباشه
تو رو میبره تا انتهای مرداب انتظار و اونجا
انقدر نگهت میداره تا به مرگ راضی بشی
میخوام که واسه همیشه تهه مرداب عشق بمونم و بمیرم
بمیرم اما دوباره عاشق نشم
دیگه خسسسسسسسسته شدم
من اسیرش شدم بی اونکه بدونم اسارتش پایان ناپذیره
بی اونکه بدونم مرگ هم پایان عشق نیست
تنها درد عشق رو از عاشق بودن چشیدم
دردی کشیدم که از تو میسوزونه؛ خاکستر میکنه اما بازم باقیه
خدایا عشق؛ عشق این عجب حسی بود که تو دلم پروراندی
رحم کن به من رححححححححم کن
گریه کنم یا نکنم آخره ماجرا رسید
گریه کنم یا نکنم قصه به انتها رسید
|