خوش آمدی

میشنوم صدای نفسهایت نزدیک است

میبینم قامتت را رسیدنت نزدیک است

 

از روز جدائی انگار قرنها گذشته است

از لحظه خداحافظی انگار ثانیه به روز گذشته است

 

حال که می آئی زمان ایستاده است

حال که رسیدنت نزدیکه ثانیه نیز ایستاده است

 

خوشحالم که می آئی خوشحالم

خوشحالم که نزدیکی خوشحالم

 

انتظار دیدنت به آخر میرسد دیدی

به تو گفتم که بر میگردی  دیدی

 

کجایند دشمنانی که به اشکهایم خندیدند

کجایند دشمنانی که به غمهایم خندیدند

 

ببینید اشکهای شادیم را چه مغرورند

ببینید شادیه دلم راه چه مهشورند

 

دیدی ای دل که یار نزد من بازگشت

دیدی ای دل که عشق نزد تو بازگشت

 

دستانم برای در آغوش گرفتنت باز است

لبانم برای بوئیدن و بوسیدنت باز است

 

اون همه انتظار مرگبار چه شرین شد بیکباره

اون همه خواب و خیال حقیقت یافت بیکباره

 

عزیز سفر کرده ام خوش آمدی

مهربان یارم خوش آمدی